یک لر به شهید گمنام می گه قربونت برم اگه تو نبودی الان ما چی کار می کردیم من به تو می بالم بزرگوار یه نفر تو بلند گو میگه برادران و خواهران این کامیون مال عراقی ها است همه با سنگ شروع می کنن به پرتاب به سمت عراقی ها می  بینند لره دنبال پاره اجره بهش می گن چی کار می کنی میگه می خوام بزنم تو سر این بی پدر مادرا که کلی از جوانی ما را کشتند ریدم تو کلش حیف که الان زنده نیست وگنه الان با همین اجر می زدم تو سر کثیفش حالا بازم می زنم شاید تیله سگ زنده باشه کی می دونه

از لری پرسیدند نظرت درباره ی قیمه بادمجان چیست؟در جواب گفت مگه تو گزارشگری تیله سگ ولی خوب سوالی پرسیدی ماوقتی  غذا را در شام می خوریم ته مانده اش را به بز وگوسفندان می دهیم یه پیازم کنارش اون وقت وقتی خوردن همش اسحال می کنند چون ما غذای یک ماه پیشا بهشون دادیم .مادرم همیشه می گه دلیلی نداره ما غذای روزهای قبل را استفاده کنیم چون ما شب یه غذای جدید داریم می زاریم برا ماه دیگه مسرف کنن گوسفندان))گزارشگر گفت حالا این چه ربطی داشت به سانحه ی عاشورا. لر گفت این هنوز طاسوعاست هنوز به عاشورا نرسدیم.

گزارش یک لر از مسابقه فوتبال=با عرض سلام ابتدا خدمت پدر مادرم همین طور زنم راستی خانوم امشب من شام نون ماست اضافی می خورم  بله در حالی که من حرف می زدم تیم نارنجی پوش استقلال به گل رسید الان فرهاد جمیدی شووورت را در اورد الان می خواد اون یکی شوووورت دربیاره نه من اشتباه کردم اون جورابشه اون  جا داور اخراج می شه هی هی کمک الان یکی می خواد با ملاقه بزنه تو سرم